تنها داروئی که 2 خاصیت داره چشم های قشنگ توست
که هم آرومم میکنه هم داغون !
ادامه مطلب ...
مشخصات یه دختر خوب !!!
یه دختر خوب اولاً اصلاً پیدا نمی شه
یه دختر خوب هیچوقت زودتر از اینکه از شیر بگیرنش عاشق نمی شه
یه دختر خوب وقتی بلد نیست رانندگی کنه چرا باید زور بزنه و با گل پسرا کل کل کنه
سو تفاهم دختر انه !!!
روز اول که دیدمش بدجوری بهم خیره شده بود.
بعداً فهمیدم که چشماش چپه و داشته پیکان 57 رینگ اسپرت دو متر اونور تر رو نگاه میکرده!
دختر زرنگ ( داستان طنز )
چهار تا دوست که 20 سال بود همدیگه رو ندیده بودند توی یه مهمونی همدیگه رو می بینن و شروع می کنن در مورد زندگی هاشون برای همدیگه تعریف کنن...
بعد از مدتی یکی از اونا بلند میشه میره دستشویی. سه تای دیگه صحبت رو می کشونن به تعریف از فرزندانشون:
در همان لحظه اول که تو را دیدم عاشقت شدم ، عاشق آن چهره ماهت شدم
عاشق آن چشمهای زیبایت شدم ، عاشق آن قلب تنهایت شدم
درهمان لحظه بیاد ماندنی دلم به دست و پایم افتاده بود که بیایم با تو درد و دل کنم
می خواهم بگویم دوستت دارم ، عاشقت هستم
هوا گرفته است. آسمان نم نم ، دانه های بلورین خود را به خاک تقدیم می کند . به راستی باران یک مفهوم است. عشق یک نماد است ، نمادی که به سختی می توان به معنای آن پی برد...
ادامه مطلب ...هر شب
فندکم را چک می کنم
تعداد سیگارهای داخل پاکت را
یک به یک شمارش می کنم
خوش ندارم
حسرت کامی بی سیگار
تا صبح
بر روحم بماند ...دردهایم را
از انتهای دل نداشته
بیرون می کشم ...
چند صدای کبریت
مکث !
آتش گرفت
آنکه سالهاست با من می سوخت
و این آغاز ماجراست ...
نمیدانستم که برای دوستداشتنِ دانایی
باید رو به دعای آینه یا امیدِ آب
آهسته از تشنگیِ این تُنگِ شکسته سخن گفت:
فقط میدانم
یک جای خیلی دور
دریا داغدارِ مُرغانِ مهاجریست
که همین نزدیکیها
رو به امید آب و دعای آینه رفتند
و دیگر باز نیامدند.
حالا بیا برویم
برویم پای هر پنجره
روی هر دیوار و
بر سنگ هر دامنه
خطی از خوابِ دوستتدارمِ تنهایی را
برای مردمان ساده بنویسیم
مردمان سادهی بینصیبِ من
هوای تازه میخواهند!
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآید
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید
گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز
گفتا ز ماه رویان این کار کمتر آید...!!!
ادامه مطلب ...در بیمارستانی دو مرد بیمار در یک اتاق بستری بودند. یکی از بیماران اجازه داشت که هر روز بعد از ظهر یک ساعت روی تختش بنشیند. تخت او در کنار تنها پنجره ی اتاق بود. اما بیمار دیگر مجبور بود هیچ تکانی نخورد. و همیشه پشت به هم اتاقیش روی تخت بخوابد. آنها ساعت ها با یکدیگر صحبت می کردند. از همسر ... خانواده و ...
ادامه مطلب ...